پرایس اکشن RTM
پرایس اکشن بر اساس مشاهده، سنجش و تحلیل رفتار قیمت است و هیچگاه در چنین روشهایی از اندیکاتور استفاده نمیشود. RTM تا حد زیادی نزدیک به ICT است، روشی مبتنی بر خوانش بازار که به تحلیلگر کمک میکند بر اساس رفتار قیمتی، درک کند که چرا بازار در حال چنین واکنشی است و حرکت بعدی آن چگونه است. اصولا RTM به صورت کلاسیک میخواهد حرکت مارکت را درک کند تا متوجه شود که بزرگان بازار با استفاده از پول هوشمند یا حجمهای کلان، در کجا ورود و کجا خروج میکنند.
اهمیت کندل در پرایس اکشن RTM
زمانی که میخواهید بر اساس روش RTM بازار را بررسی کنید، در قدم اول باید با مفهوم و ساختار کندلی آشنا باشید. همانطور که میدانید هر کندل از ۵ قسمت تشکیل شده است: قیمت باز شدن، قیمت بسته شدن، بدنه، بالاترین قیمت و پایینترین قیمت. در RTM ما به این برداشت از کندلها خواهیم رسید که هرچقدر یک کندل بزرگتر باشد به معنای قدرت بیشتر خریداران (در کندل سبز) و فروشندگان (در کندل قرمز) در بازار است. از آنجا که RTM مبتنی بر شناسایی ورود و خروج بازیگران اصلی در بازار است، پس مشاهده کندلهای قدرتمند پوششی و شناخت آنها بسیار حائز اهمیت میباشد. برای درک این موضوع به مثال زیر نگاه کنید.
همانطور که در تصویر دیدید، بازار به یک سطح مقاومتی برخورد کرده است، دو بار با قدرت کندلهایی با مومنتوم قوی نزولی ساخته است که از طریق سبک RTM نشاندهنده ورود قوی فروشندگان و آماده شدنشان برای پایین آوردن بازار است. به طور کلی برای اینکه از طریق سبک RTM معاملات خود را انجام دهید باید تسلط بالایی روی کندل شناسی و الگوهای کندلی داشته باشید. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد کندل ها مقاله انواع الگو کندل استیک را مطالعه کنید.
حمایت و مقاومت ها در RTM
یکی دیگر از فاکتورهای اصلی RTM حمایت و مقاومت است. در روش تحلیل تکنیکال کلاسیک، هرچقدر که برخوردها به این نواحی بیشتر باشد، اعتبار آنها نیز بیشتر میشود، اما در RTM این مسئله یک مزیت محسوب نمیشود، بله هرچقدر برخورد به سطوح بیشتر باشد، انتظار میرود که این سطوح ضعیفتر شده و امکان شکسته شدن آنها افزایش یابد.
اما چرا چنین نظریه در RTM مطرح است؟ شما یک سطح مقاومتی را در نظر بگیرید که بازار از بالا به آن برخورد میکند، در اینجا خریداران و فروشندگان زیادی قرار دارند، خریداران برای اینکه قیمت پایینتر نیاید در این سطح اقدام به خرید میکنند و بازار را دوباره به بالا برمیگردانند، اما اگر چند بار این برخورد انجام شود، هر بار تعداد خریداران کاهش پیدا میکند و شرایطی را ایجاد میکند که فروشندگان در برخوردهای آینده بتوانند بدون مقاومت خریداران، بازار را زیر قیمت برده و تثبیت کنند. به همین دلیل در پرایس اکشن RTM هرچقدر که تعداد برخوردها به خطوط حمایت و مقاومت بیشتر باشد، اعتبار خط پایینتر خواهد بود.
در عکس بالا شما از طریق دو آپشن تحلیل RTM میتوانید وضعیت را بررسی کنید، یکی اینکه همانطور که مشاهده میکنید در برخورد سوم خریداران دیگر حجمی در بازار ندارند و فروشندگان توانستهاند با قدرت این خط حمایتی را رد کنند و مسئله دوم قدرت کندل نزولی است که مومنتوم بسیار قوی دارد و نشان میدهد که بازار با حجم و قدرت بالایی نزولی ادامه پیدا خواهد کرد.
ساختارهای اصلی RTM
از همین ابتدا گفتیم که ویژگی مهم روش RTM، تمرکز و شناخت دقیق مناطق عرضه و تقاضاست. این روش میخواهد با کشف چنین بخشهایی از بازار، به راحتی روند آینده را پیشبینی کند. به همین دلیل ۴ ساختار اصلی برای روند در RTM به ثبت رسیده است که هرزمان هرکدام از این چهار روند در بازار رخ بدهد، نشاندهنده افزایش عرضه یا تقاضا در مسیر حرکت بازار است که در نهایت به ادامه روند منجر میشود. در ادامه ۴ روش را برای شما ذکر کرده و هرکدام را شرح خواهیم داد:
- رالی بیس رالی یا RBR؛
- دراپ بیس دراپ یا DBD؛
- دراپ بیس رالی یا MBR؛
- رالی بیس دراپ یا RBD.
اگر میخواهید برپایه RTM بازار را درک کنید، ابتدا باید بر این ۴ روش ساختاری بازار مسلط شوید، برای تسلط به این روشهای مهم هر کدام را به صورت جداگانه توضیح خواهیم داد.
رالی بیس رالی یا RBR
در ساختار RBR زمانی که بازار تغییر روند میدهد، در یک قسمت مقاومت شروع میشود که جدال بین خریداران و فروشندگان به ایجاد یک منطقه رنج که به آن بیس میگوییم منجر میشود و در نهایت با شکاندن سقف آن منطقه (در مدل صعودی) بازار روند اصلی خود را شروع میکند. به طور آکادمیک اگر بخواهیم این ساختار را توضیح دهیم، ابتدا یک رالی اولیه رخ میدهد، سپس یک بیس و دوباره رالی جدید و اصلی آغاز میشود.
دقت کنید که منطقه بیس میتواند تا کف حمایتی نیز پایین کشیده شود، ولی نشانه اصلی شکست آن ایجاد یک کندل با مومنتوم قوی صعودی و یک بریک اوت (Breakout) قوی همراه با ریتست به همان ناحیه شکست است که در آن قسمت میتوانید وارد معامله شوید.