تئوری امواج الیوت
الیوت معتقد بود که روند قیمت مالی ناشی از روانشناسی غالب سرمایهگذاران است. او دریافت که نوسانات در روانشناسی افراد همیشه در همان الگوهای فرکتال تکرار شونده یا «امواج» در بازارهای مالی ظاهر میشوند.
نظریه الیوت تا حدودی شبیه نظریه داو است که هر دو تشخیص میدهند قیمت سهام به صورت امواج حرکت میکند. باتوجه به این که الیوت علاوه بر این، ماهیت «فرکتال» بازارها را نیز تشخیص داد، توانست آنها را با جزئیات بسیار بیشتری تجزیه و تحلیل کند. فراکتالها ساختارهای ریاضی هستند که در مقیاسی کوچکتر، بینهایت خود را تکرار میکنند. الیوت کشف کرد که الگوهای قیمت شاخص سهام نیز ساختاری به شکل فراکتالی دارند. سپس او شروع به بررسی این موضوع کرد که چگونه میتوان از این الگوهای تکرار شونده بهعنوان شاخصهای پیشبینیکننده حرکتهای آینده بازار استفاده کرد.
پیش بینی بازار بر اساس الگوهای امواج
الیوت بر اساس ویژگی های قابل اعتمادی که در الگوهای موجی کشف کرده بود، پیشبینیهای دقیق بازار سهام را انجام داد. یک «موج ایمپالسیو» (impulsive) یا «امواج ادامهدهنده» موجی است که در همان جهت روند بزرگتر حرکت میکند. یک روند از ۵ موج ایمپالسیو تشکیل میشود و سپس شروع به برگشت میکند که شامل سه موج کارکتیو (corrective) میشود. با این تعاریف، میتوان به این تعریف کلی رسید که یک الگوی کلی الیوت، از ۵ موج «ایمپالسیو» («همسو» یا «ادامه دهنده») تشکیل میشود و سپس در ادامه سه موج «کارکتیو» («اصلاحی» یا «برگشتی») را شکل میدهد. امواج کارکتیو در جهت خلاف امواج ایمپالسیو شکل میگیرند.
در مقیاس کوچکتر، در درون هر یک از امواج ایمپالسیو یا کارکتیو، باز پنج موج ایمپالسیو و سه موج کارکتیو را میتوان دید و این چرخه همچنان تا بینهایت در مقیاسهای کوچکتر تکرار میشود.
نکته:
الیوت این ساختار فراکتال را در بازارهای مالی در دهه ۱۹۳۰ کشف کرد، اما دانشمندان چند دهه بعد موفق شدند تا فراکتالها را تشخیص داده و آنها را به صورت ریاضی نشان دهند. در بازارهای مالی، همه میدانند که «آنچه بالا میرود، باید پایین بیاید» زیرا حرکت قیمت به سمت بالا یا پایین همیشه با یک حرکت مخالف همراه است. عمل قیمت به «روندها» (trends) و «اصلاحات» یا کارکشنها (Corrections) تقسیم میشود. روندها جهت اصلی قیمتها را نشان میدهند، در حالی که اصلاحات برخلاف روند حرکت میکنند.